حسین رهنما  نویسنده کتاب اولین عشق

حسین رهنما متولد 1 تیرماه 1364 در استان بوشهر، شهرستان برازجان است که هم اکنون در کرج ساکن می باشد. او به نویسندگی، شنا، فوتبال، کوهنوردی علاقه خاصی داشته به طوری که نویسندگی را مامن آرامش وصف ناپذیر و القا حس خوب می داند. با توجه به مسافرت های متعدد و ایرانگردی که از سرگرمی های ایشان محسوب می شود سبب پختگی و افزایش تجریه ایشان شده است. مطالعه در زمینه رمان و داستان را دوست داشته و معتقد است هر کتابی قادر است آموزش خاصی داشته باشد و با مطالعه آن به دانشت افزوده خواهد شد و  انسان هایی که سرانه مطالعه بالایی دارند تفاوت بالایی در رفتار و منششان وجود دارد. وی که نوشته های خود را در فضای مجازی منتشر میکرد علاقه مندان خاصی پیدا کرده بود و با تشویق و انگیزه دادن انها مبادرت به چاپ کتاب خود کرد. ایشان به دلیل آنکه سال گذشته عزیز ترین شخص زندگیشان به رحمت خدا رفت.کتاب پیش رو را با تمام وجود تقدیم به مادر مهربان آسمانیشان کردند.

قسمتی از کتاب:

انگار حادثه ای عظیم در حال رخ دادن است.

هوای درد در وجودم رخنه و من سردِ سردِ سرد بودم. ستاره ام از دور آمد.

دلم لباس عزا بر تن کرد.

کنارش....؟

او دگر کیست؟

او در آغوش ستاره ام چه می خواهد؟

چشمانم چه می بیند؟

قهقه هایشان چه می گوید؟

خدایا من چه می بینم؟

چه می شنوم؟

چرا پاهایم می لرزد؟

چرا گلویم خشک می شود؟

چرا حالم خراب تر می شود‌؟

چرا قدرت تکلم ندارم؟

اشک ها چه می گویند؟

در اوج ناباوری قرار داشتم. مرگ من آغاز شده بود.

 نمی دانستم چه کنم.

هیچ چیز، دیگر در اختیار من نبود حتی اشک ها که سراسیمه سرازیر می شدند.

کاش نبودم، کاش نمی دیدم و نمی شنیدم آن صدای غریبه را، آن دلبری های زننده را، آن خنده های کشنده را. قدرت راه رفتن سلب شده بود. ستاره ام چه زیبا برای غیر طنازی می کرد. دستش گرفته و با دلبری سرش را روی شانه هایش می گذشت.

 مگر آغوشم سرد بود که گرمای دیگری را ترجیح داد؟