شعرهایی از جنس علم

ستاره های دنباله دار

در خاکستریِ مغز

پیدا و پنهان میشوند.

 هزاران شهاب سنگ

مغز را سوزن سوزن میکنند

که زهر

به نرونها رسیده است

 شبکه اعصاب

در منزلِ عنکبوت

به خواب میرود

و در خواب میبیند

که هشیار است

و ديروز، امروز و فردا

در تار و پودی نامنسجم

بوی خاکستر گرفته اند.

آنچه میخوانید، بخشی از شعری در کتاب «چگونه تحویل میشویم؟» است که شعر آن آقای «محمد عجم حسنی» میباشد. شعرهای چگونه تحویل میشویم با موضوعی خاص و بصورتی دنباله دار نوشته شده اند که در پایان به تحویل انسان میانجامد. تحویلی از جنس مرگ. نکته قابل توجه در این شعرها، آمیخته بودن شعر و علم با هم است به طوری که شاعر نیز با هدف مورد توجه قرار دادن ارتباط بین شعر و فیزیولوژی اقدام به سرودن و چاپ این کتاب جالب کرده است.

کتاب حاضر از سلول و زَهری در سلول آغاز شده، سپس به چشم و فقرات میپردازد، پس از آن از قلب و مغز میگوید و در پایان به حلق میرسد.

در بخش پایانی کتاب و در بخشی از حلق اینگونه آمده است:

حلق، حنِّاق میگیرد

از گفتنِ قولهای شکسته

نه نگفتنهای پیوسته

و فريادهای فرو خورده...

 زهر در لحظه تحويل

ابتدا مرگ را میکشد

و سپس درد را

به جوارح تزريق میکند.

 انسانِ پس از تحويل

همواره در حالِ گزيده شدن

و درد کشیدن است.

 تحويل در حوصله هیچ ساخته ای نمیگنجد

و تنها انسانِ تنها

تحويل را دوام می آورد.

این کتاب بیست و چهار صفحه ای توسط «انتشارات ارشدان» چاپ و منتشر شده است و بی شک مورد توجه و استقبال بسیاری از مخاطبان قرار خواهد گرفت.

درباره شاعر:

آقای محمد عجم حسنی در تاریخ هزار و سیصد و پنجاه و نه متولد شده است. وی دارای مدرک کارشناسی در زشته مهندسی شیمی بوده و در اقدامی جدید و با توجه به ارتباط میان شعر و علم کتاب حاضر را منتشر کرده است. از محمد عجم حسنی پرسیده شده است که چه کتابهایی را برای خواندن به مخاطبان اهل مطالعه پیشنهاد میدهد و ایشان از کتابهای «طرز فکر» اثر کارول دوک، «وقتی بدن نه میگوید» اثر گبور مته و «کتاب سرخ» اثر کارل گوستاو یونگ نام برد.