دو داستان در یک کتاب

«حسنعلی صبحها را در خیابان انقلاب در کنار رحیم که در پیاده رو کتابهای دست دوم میفروخت، میگذرانید. و نزدیکیهای غروب خسته و کوفته مثل کارگر ساختمانی به لانه اش باز میگشت. از ضربه ای که توسط خانواده خورده بود توانایی دوباره کارکردن را نداشت. و همه ی امید و آرزوهایش در خانه دفن شده بود. از خانواده رانده و از جامعه نفرت داشت. شبها وقتی به خانه میرسید کوچه آنقدر تاریک بود که به سختی در خانه را باز میکرد. و با آرامی طوری داخل میشد که نگهبان متوجه آمدنش نشود. و هنگام پائین رفتن از پله ها با تنفر زیرلب زمزمه میکرد:

 - عجب پله های کثیف و نفرت انگیزی! »

چند خط از کتاب «مرگ کثیف و یک داستان دیگر» را به نویسندگی آقای «شاپور ظاهری» با نام مستعار «دیانوش آلینی» میخوانید. این کتاب که به قلمی شیوا و زیبا نوشته شده است در بر دارنده دو داستان کوتاه به نامهای «مرگ کثیف» و «گرداب» به سبک رئالیسم اجتماعی است که تمامی اقشار جامعه میتوانند آن را خوانده و لذت ببرند. کار چاپ و نشر این کتاب بر عهده «انتشارات ارشدان» بوده است.

درباره کتاب:

حسنعلی ندارد، قهرمان مرگ کثیف که از خانه رانده واز زندگی مانده با گنجی که بدست میآورد به ناگاه از صفر تا صد تغییر ماهیت داده و با خود خواهی و زیاده خواهی بطرز فجیع وکثیف در چنگال ریال و تومان کشته میشود. و پارسا فرشیان پور قهرمان گرداب جوانی تحصیل کرده در دانشگاه رشته ی فلسفه و روانشناسی، که پدرش سالیان دور آنان را ترک کرده است، و او با مادری تند خو و بد طینت که شبانه روز او را عذاب میدهد زندگی میکند.

قهرمانان این دو داستان افرادی سرخورده، مأیوس، و رانده شده از اجتماع کوچک خانوادگی هستند و هر دو به نوبه ی خود تصویرگر بحران روحی روانی، رنج و بیماری لاعلاج زیاده خواهی هستند. نویسنده میگوید: در این کتاب تنها به جز آنچه مربوط به طبقه ممتاز و طبقه بیبهره از امتیاز که هر دو به گونهای به درهی عمیق سقوط میکنند، چیزی اضافه ننوشتم.

درباره نویسنده:

آقای شاپور ظاهری در تاریخ یک آبان هزار و سیصد و سی و شش (۲۲ اکتبر ۱۹۵۷) در شهر کرمانشاه و در خانواده ای ده نفره (و به گفته خود در شرایطِ زندگی‌ای شاهانه) متولد شده است. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در رشته فیزیولوژی و جانوری در زادگاه خود به اتمام رساند. او بازنشسته ی بانک بوده و در تهران ساکن میباشد. آقای شاپور ظاهری که اگرچه تحصیلات آکادمیک ندارد، اما به صورت خود آموز و با خواندن کتاب و مطالعه به مدت پنجاه سال، موفق به نوشتن کتاب و چاپ آن شده است. ایشان شروع علاقه مندی اش به مطالعه را از خواندن کتاب «حربا» اثر چخوف میداند و با هدف سنجیدن خود بعد از پنجاه سال مطالعه اقدام به نوشتن کرد و موفق به چاپ دو کتاب، یکی کتاب حاضر و دیگری کتاب «خاطرات یک ابله» شده است.

ناگفته نماند که علاوه بر این دو کتاب، مقاله ای با نام «شام آخر یا هرج و مرج هنری که طوفان به پا کرد» نیز از ایشان منتشر شده است که در مورد «شام آخر» میباشد.

ایشان به عنوان فردی کتاب خوان و نویسنده ای موفق خواندن کتابهای تاریخی ایران و جهان، رمان، روانشناسی و روح القوانین را برای مطالعه پیشنهاد میدهد. از او سوال شد که به چه سرگرمیهایی علاقه مند است و وی در پاسخ از بازی تخته نرد و شطرنج نام برد و پیاده روی روزانه به مدت یک ساعت را نیز ورزش مورد علاقه خود عنوان میکند.