کاراکاس و قهرمان مهربان

کاراکاس و قهرمان مهربان

«ناگهان آرتور چشمش به شاخه گل زیبا و خوشبویی که روی زمین بود، افتاد. با دیدن این گل زیبا فکری به سرش زد و شاخه گل سرخ زیبا را برداشت و با سرعت به سمت کاراکاس حرکت کرد.

نظر خود را ارسال کنید: