گریز از ناگزیر

گریز از ناگزیر

عشق را از آدمی دور کرد، زریا میدید که این اتصالیست بی واسطه بین انسان و خدا. عشق آخرین روزنه انسان به انسانیت و خدا بود که هر چند وقت یک بار بدون برنامه ریزی و غیر قابل پیش بینی در مکانهای مختلف از کره زمین ظهور میکرد و شیطان را کلافه. ولی بااین شرایط عشق هم نفسهای آخرش را میکشید. عشق که کم رنگ میشد، ایثار و شجاعت دور میشدند و صداقت و محبت بی فروغ. ولی انسان همچنان زنده بود و در مخلوطی از پلیدیهای شیطان غوطه ور بود و همچنان محبوب پروردگار.

نظر خود را ارسال کنید: