ازدواج و تشکیل خانواده بدون در نظر گرفتن کیفیت و فرآیند آن، هدفی مهم برای بسیاری از انسانها تلقی میشود. تقریبا میتوان گفت، هر انسانی در مسیر زندگی خود به ناچار با انتخاب همسر و برقراری روابط زناشویی پایدار با جنس مخالف روبرو خواهد شد........

او برای به دنیا آمدن جوجه هایش لحظه شماری میکرد. و از خوشحالی آواز می خواند.......

یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون یه جوجه طلایی بود که با پدر و مادرش در مزرعه زندگی میکردند. جوجه طلایی چند روزی میشد که به دنیا اومده بود و پدر و مادرش هم اسمشو مرغک طلایی گذاشتند.مامان مرغه به........

معاینه دستگاه تنفسی: دستگاه تنفس از دو بخش بالایی و پایینی تشکیل شده است. ریه بزرگترین عضو از این دستگاه میباشد که به شکل مخروطی درون این فضا قرار گرفته است. قفسه سینه دومین محفظه بزرگ بدن است که از بالا به مهرههای سینه و عضلات آن، از اطراف به دندهها و ماهیچه های بین دنده ای، از پایین به جناغ و غضروف های خنجری، از جلو به Thoracic inlet و از عقب به دیافراگم ختم میشود....

یکی از عوامل بسیار مهمی که باعث حرکت انسان به سمت اهدافش میشود، انگیزه است. انگیزه زیاد برای رسیدن به اهداف و آرزوها نیز باعث بالا رفتن اعتماد به نفس میشود....

زنان و مردان با ایمانی که در مسیر زندگی آن چه که خداوند به آن امر و تأکید مؤکد نموده رعایت نمایند و سر تسلیم فرود آورند قطعاً خوشبختی حقیقی نصیب آنان میگردد زیرا که عمل به فرامین و دستورات الهی راه صحیح زندگی طیبه و بندگی محض میباشد....

کوهی بلند و استواری در دشتی خود نمایی میکرد. در دامنه ی این کوه دشتی پراز حیوانات گوناگون بود که به خوبی و خوشی با هم زندگی میکردند. این کوه استوار و مهربان در دل خودش........

سرآغازِ زندگی بی شک صدای خندیدنِ کسی ست که دوستش داریم... تو هر روز که میخندی، من یک دلِ سیر زندگی میکنم......

کتاب حاضر آموزش ابتدایی تا سطح کاربردی و حرفه ای مهندسی فروش میباشد و نگرش کلی آن بر اساس تجربیات کاری و پژوهش های متعدد به صورت عملی و میدانی است......

کتاب حاضر در راستای پاسخ سولات متداول در زمینه صنایع نفت و گاز، پتروشیمی است.........

یکی یکی از تختهای آهنی پایین آمدیم، تو حیاط پادگان صف بستیم، فرماندهی پادگان، با چشم های قورباغه ایش، با اخم های بهم گره خورده آهسته قدم بر میداشت، سر تا پای سربازها رو بر انداز میکرد، غیر ممکن بود، بخاطر بهم ریختگی و نامرتبی آسایشگاه، کلاغ پر رفتن دور تا دور حیاطتو از دست بدیم.......

می گشایم لب به نام کردگار تا که نیرو گیرم از یادش به کار بر زبان دارم بسی ناگفته را تا کنم بیدار، خلق خفته را این رگ خشکیده در جانم کنون می خروشد می شود دریای خون ...