25000 تومان

بلندگو رو از زیر صندلی بیرون کشیدم و سیم تاب خوردشو درست کردم. صدامو صاف کردم و داد زدم: " آهن آلات، ضایعات، شیر آلات، آبگرمكن،بخاری، یخچال، فرش و گلیم، کناره و زیره، قالی و قالیچه " خریداریم. مشتری نبود، انگار مردم دیگه پولی برای خرید وسیله های نو ندارن. از وانت پیاده شدم. با بلندگو تو کوچه ها میچرخیدم و داد میزدم: قراضه چی، قراضه چی....

15000 تومان

یه روز میرسه متوجه میشی زندگی اونجوری که حساب میکردی پیش نمیره. و اگه یه نفر پیدا بشه و ازت سئوال کنه، با چه انگیزهای جنازتو اینور و اونور میبری. رُک بگم. هیچی نداری که بهش بگی. هر چقدر هم تو ذهنت بگردی نمیتونی دلیلی براش پیدا کنی. شاید یه نفر دور و برت پیدا بشه و بگه هنوز آب میریزد اسبا مینوشند و آسمانِ آبی و کودک پس فردا و یا یه سری مزخرفاتِ فلسفی بلغور کنه برات. از جریان انرژی و جهان هولوگرافیک...

بالای قله ایستاده ام. موهای سپیدم در میان باد میرقصد. اینجا پایان زندگیست. به پایین نگاه میکنم. به راهی که آمده ام. هنوز جای زخمها روی تنم درد میکند. هنوز صدای نفس هایم در میانه ی راه را میشنوم. چه سخت بود این راه و چه نفس گیر، لحظه هایش.ولی آمدم. باید می آمدم. این قله جایگاه من است. در هشتمین دهه ی زندگی ام جایی ایستاده ام که میخواستم باشم......

15000 تومان

روی مبل نشسته بودم، مشغول نوشیدن چای اما خیره به گلهای فرش شده بودم. تمام خاطرات این یک سال و چهار ماه یک به یک از جلوی چشمانم میگذشت. انقدر غرق در افکار خودم شده بودم که صداهای اطراف را نمیشنیدم. با خود آرزو میکردم ای کاش زمان در همان روزهای خوش متوقف میشد و یا به این سرعت نمیگذشت. روزهایی که در آن رشد کردم و گویی در عشق قد کشیدم......

10000 تومان

هیج انسانی، نمی تواند ساعت مرگ را خود را تعیین کند پس بیایم، در زندگی شخصی خود، از بیان احساسات، در قبال همسر خود و یا کسانی که دوستشان داریم، دریغ نورزیم. از کجا معلوم که دقایقی دیگر، در این دنیا باشیم و یا نباشیم. اگر این جملات را بیان نکنیم شاید دیگر فرصتی پیش نیاید که بتوانیم آن را بیان کنیم. زیباترین بخش وجود هر انسان، احساسات اوست....

از ان روز به بعد گلبهار عطا را بیشتر زیر نظر گرفت. فکر کرد شاید دیوانه شده ولی، متوجه اتفاقی غیر قابل باور شد. بعضی وقت ها عطابه حیاط پشتی می رفت و ستونی از نور او را احاطه میکرد . نور به قدری شدید بود که نمی شد عطا را دید.نور بعد از دقایقی از بین می رفت و عطا رنگ پریده و عرق کرده به اتاق بر می گشت......

یکی از روزها سم دیرتر از خواب بیدار شد. هیچ کسی اطرافش نبود از رختخواب بلند شده و به اطراف نگاهی انداخت. هیچ کس نه مادر، نه پدر، نه خواهر......

20000 تومان

شاید خیلی دیر بود اما بالاخره درک کردم که به شدت احتیاج ببه کمک دارم و زیر بار فشار روانی دارم له می شم....میگرن های پی در پی بی خوابی یا خواب های سنگینی که بیداری نداشت. بغض و خشم و کینه ای که راه نفس رو به روم بسته بود.......

10000 تومان

اما یکدفعه ورق برگشت. اون زندگی رویایی و اینده زیبایی که جلوی رویخودم میدیدم به یکباره مبدل شد به بدترین نوع زندگی که یک انسان می تونه داشته باشه.......

زندگی هر انسانی می تواند دو روی سکه باشد گاهی از کسانی که اصلا انتظاری نداریم راه هایمان باز می شود و خوشبختی را کنار خود میبینیم و گاهی هم از طرف نزدیک ترین افرادی که کنارمان هستند ضربه می خوریم اما یک چیز که هیچ وقت عوض نمی شود انتخاب است .......

در حالی که به آن اسکلت رمزآلود خیره بودم احساس می کردم نگاه های خیره من دارد ار این خواب طولانی چندهزارساله بیدارش می کند. با خودم گفتم: بیدار کردن کسی که چندهزار سال در خواب بوده باید کار خیلی سختی باشد!.......

اولین جایی که رسیدیم هرسه پریدیم رفتیم تو یک کافه که ده پانزده تایی میز و صندلی چوبی داشت و بوی افتر شیو هم پیچیده بود توش طوری که آدم حس می کرد ایستاده تو حمام و دارد ریشش را می زند.حسابی هیجان زده بودیم و الکی می خندیدیم هر موقع به فرشید نگاه می کردم انگار داشت لبش را گاز می گرفت........

25000 تومان

بلندگو رو از زیر صندلی بیرون کشیدم و سیم تاب خوردشو درست کردم. صدامو صاف کردم و داد زدم: " آهن آلات، ضایعات، شیر آلات، آبگرمكن،بخاری، یخچال، فرش ...

15000 تومان

یه روز میرسه متوجه میشی زندگی اونجوری که حساب میکردی پیش نمیره. و اگه یه نفر پیدا بشه و ازت سئوال کنه، با چه انگیزهای جنازتو اینور و اونور میبری. رُک ...

38000 تومان

بالای قله ایستاده ام. موهای سپیدم در میان باد میرقصد. اینجا پایان زندگیست. به پایین نگاه میکنم. به راهی که آمده ام. هنوز جای زخمها روی تنم درد میکند. ...

15000 تومان

روی مبل نشسته بودم، مشغول نوشیدن چای اما خیره به گلهای فرش شده بودم. تمام خاطرات این یک سال و چهار ماه یک به یک از جلوی چشمانم میگذشت. انقدر غرق در اف...

10000 تومان

هیج انسانی، نمی تواند ساعت مرگ را خود را تعیین کند پس بیایم، در زندگی شخصی خود، از بیان احساسات، در قبال همسر خود و یا کسانی که دوستشان داریم، دریغ ن...

15000 تومان

از ان روز به بعد گلبهار عطا را بیشتر زیر نظر گرفت. فکر کرد شاید دیوانه شده ولی، متوجه اتفاقی غیر قابل باور شد. بعضی وقت ها عطابه حیاط پشتی می رفت و ست...

30000 تومان

یکی از روزها سم دیرتر از خواب بیدار شد. هیچ کسی اطرافش نبود از رختخواب بلند شده و به اطراف نگاهی انداخت. هیچ کس نه مادر، نه پدر، نه خواهر......

20000 تومان

شاید خیلی دیر بود اما بالاخره درک کردم که به شدت احتیاج ببه کمک دارم و زیر بار فشار روانی دارم له می شم....میگرن های پی در پی بی خوابی یا خواب های سنگ...

10000 تومان

اما یکدفعه ورق برگشت. اون زندگی رویایی و اینده زیبایی که جلوی رویخودم میدیدم به یکباره مبدل شد به بدترین نوع زندگی که یک انسان می تونه داشته باشه.......

30000 تومان

زندگی هر انسانی می تواند دو روی سکه باشد گاهی از کسانی که اصلا انتظاری نداریم راه هایمان باز می شود و خوشبختی را کنار خود میبینیم و گاهی هم از طرف نزد...

15000 تومان

در حالی که به آن اسکلت رمزآلود خیره بودم احساس می کردم نگاه های خیره من دارد ار این خواب طولانی چندهزارساله بیدارش می کند. با خودم گفتم: بیدار کردن کس...

25000 تومان

اولین جایی که رسیدیم هرسه پریدیم رفتیم تو یک کافه که ده پانزده تایی میز و صندلی چوبی داشت و بوی افتر شیو هم پیچیده بود توش طوری که آدم حس می کرد ایستا...