ابزارهای نوین تجزیهوتحلیل سیاسی
- ناشر: آموزشی تألیفی ارشدان
- نویسنده: امیر حیدری خوئی
- زبان: فارسی
- تعداد صفحه نسخه مکتوب: 136
- شابک: 978-622-08-3603-2
- سال نشر: 1403
- قیمت نسخه مکتوب: 0 تومان
توضیحات:
آمادهاید تا جهان بینی خود را دربارهی ابزارهای نوین تجزیهوتحلیل متحول سازید؟ آیا تحت تأثیر تصمیمات پیچیده، در تصمیمگیریهای کلیدی همیشه فکر میکنید، از دیگر بازیگران عقب ماندهاید؟ غالباً یک تحلیلگر در مقابل یک بازیگر، تصمیمات خود را زیر سؤال میبرد و با بازبینی آن تلاش دارد تا ترس ناشی از تحلیل اشتباه را که فلج کننده است، به حداقل برساند. شما در این مورد تنها نیستید، بسیاری از ما در سکوت ذهنی خود تلاش داریم، دریابیم چرا از راههایی که انتخاب نکردهایم، تحلیل خود را صورت ندادهایم.
این عدم قطعیت فراگیر فقط به دلیل نداشتن اطلاعات و ارتباطات مناسب نیستند، بلکه به دلیل عدم وجود راهبردهای مناسب برای استفاده از ابزارها میباشد. در این کتاب تلاش داریم، نشان دهیم که ابزارها فقط در سطح کلان مورد استفاده قرار نمیگیرند، بلکه نسبت به اتخاذ هر تصمیمی در زندگی روزمره تا پیچیدهترین تئوریهای راهبردی در میام متفکران و رهبران نخبه، کارساز است. دنیای پیچیدهی ابزارهای کاربردی از سادهترین تا بغرنجترین آنها، در این کتاب قابل دسترس است. این که به زبان ساده و قابل فهم، با شماری از ابزارهای تجزیهوتحلیل پدیدهها را مورد پیمایش قرار دهید، مواجهه مییابیم.
هدف تحلیلی جامع نیست بلکه تلاش داریم به دانشجویان نقطهها Point و مسأله دقیقی که فهم میشود را با دقت نظر و امعان فکر مورد بررسی و دقت نظر قرار گیرد. شناخت ابزارها به شما قدرت عملی برای هوشمندتر فکر کردن و نقطه بینی در عمل نمودن به اهداف تصمیمگیری خواهد داد. در نتیجه به جای ترس از فرآیندهای بازی اشتباه به شما اعتماد به نفس و برای دستیابی به اهداف عملگراتر قدرت میبخشد. مهارت در تصمیمگیری منطقی برای پیشبینیها و تأثیرگذاری بر نتایج از سطح فردی تا سطح کلان قابل درک خواهد شد.
به عنوان یک پژوهشگر اندیشهی سیاسی یا روابط بینالملل، جامعهشناسی سیاسی و یا مسائل سیاستگذاری عمومی، میتوانید خود را به عنوان یک نظریهپرداز تصمیمگیری که مجهز به دانش و مهارت است، برای تأثیرگذاری بر نتایج و تأثیر داشتن در رهبری راهبردی متصور باشید. اکنون شما با یک چشمانداز تازهای روبرو هستید، تا از طریق آن سیاست جهان را مشاهده کنید؛ و میتوانید اوضای برنامهریزی شدهی راهبردی سیستم داخلی و خارجی مورد نظرتان را مورد تجزیهوتحلیل قرار دهید. تفکر عمیق و تجزیهوتحلیل واقعاً چگونه کار میکند؟ برای تأثیرگذاری بر سیاستگذاریها و توزیع منابع، فعالیتهای علمی و پیامدهای سیاسی و اجتماعی در سطح پژوهش، از طریق تجزیهوتحلیل سیاسی استفاده از ابزارها و ماشینها، جهت فهم فعالیتهای علمی حائز اهمیت است.
در این راه پژوهشگران و تحلیلگران علم، از طریق شناخت مفاهیم و الگوهای مدرن و درهم آمیختن علوم راهکارهای مناسب جهت تجزیهوتحلیل پدیدههای سیاسی کشف مینمایند. امروزه واژهی ابزارهای مدرن به مجموعه از تلاشهای سیستماتیک و نظاممند گفته میشود که باعث شناخت علم و حل مسائلی میگردد که به پیشبرد دستیابی به نگرشهای نوین علم سیاست کمک میکند.
با شناخت و فهم علم در فناوریهای گوناگون میتوان امنیت، رشد و توسعه همه جانبه را رقم زد. این نقش را بازیگران سیاسی، سیاستگذاران علمی، دانشگاهی، نظریهپردازان، مؤسسات و لابراتورهای تحقیقاتی و ... بر عهده خواهند داشت. از ساخت بمب اتم در پایان جنگ جهانی دوم تا حضور و پیچیدگیهای جهانی شدن و رشد فناوری و توسعه حجم عظیم اطلاعات و ارتباطات، هوش مصنوعی و تخصیص منابع مالی به آن را شامل میشود.
برای رشد و توسعه و فهم این ابزارها، نیاز روزافزون به تحقیقات میان رشتهای و ساخت مدلهای نظری، تجربی و سرمایهگذاریهای علمی داریم. بر این اساس علم در جهت پیشبرد توسعهی دولتها و ساخت اجتماعی بسیار حائز اهمیت خواهد بود. این امر به پژوهش در مدلهای سیاست علمی برای درک ابزارها و الگوهای تولید علم، فهم سطوح کیفی و کمی و روشهای محاسباتی برای شناخت تأثیرات علم و فرآیندهای آن کمک مینماید.
جان. اچ. ماریورگر در سال 2006 میلادی، برای یک «علم سیاست علمی»، Scientific Political Science کمیتهی فرعی شورای ملی علم و فناوری در جامعه، علوم اقتصادی و رفتاری، یک کارگروه بین سازمانی در علم سیاست علمی «ITG» به عنوان بخشی از فرآیند مشورتی تأسیس نمود. این چالشی بود، در پاسخ به سیاست علم و فناوری؛ در سال 2008 میلادی، توسعه یافت و نتایج علم سیاست علمی را منتشر نمود. یک نقشه راه پژوهش فدرال در ایالات متحده آمریکا، که تلاش داشت جهت «توسعه بلندمدت یک علم سیاست علمی»، که این نقشه راه به جامعهی دولت فدرل آمریکا معرفی شد. در مرحل بعدی شناخت نقشه راه، از طریق مشورت جهت پاسخگو کردن متخصصان به مراحل عمل توسعه، مورد انتظار قرار گرفت.
نتیجتاً با فراهم شدن این کار گروهها، ابزارهای مدرن تجزیهوتحلیل مبتنی بر علم و تصمیمگیری سیاست نوآوری و اعمال نفوذ بر پدیدههای سیاسی و حمایت از آن را توسعه بخشید. علوم اجتماعی به عنوان یک کل، مطالعات انسانی در تمامی رشتههای اقتصاد، جامعهشناسی، دانشمندان علوم سیاسی، روانشناسی، زبانشناسی، مطالعات ارتباطات، انسانشناسی و ... را شامل، که در قالب مقالات، سخنرانیها، نرمافزار و توسعه دادهها، کتاب و ... مطرح میشوند.
آیا تحقیقات علمی به دنبال کشف واقعیتهای عینی هستند یا پدیدهها را میسازند؟ روش مناسب اغلب به اهداف تحقیقات، بستگی مییابد. زیرا ممکن است از یک مجموعه دادههای یکسان، نتیجهگیریهای متفاوتی حاصل شود. از دلایل افزایش اهمیت روششناسی در جهان امروز، وجود مشکلات جهانی متعددی است که نمیتوان آنها را با یک تحقیق یا یک رشتهی علمی حل نمود. این مشکلات نیازمند همکاریهای میان رشتهایاند و پیشرفتهای روششناختی، هم در درک روشهای رشتههای مختلف و هم در توسعهی روشهای همگنتر که توسط همهی آنها قابل استفاده است، بتوان به این همکاری وسعت بیشتری بخشید.
کتاب ابزارهای نوین تجزیهوتحلیل سیاسی، روشی فزاینده برای فهم تجزیهوتحلیل در رشتههای مختلف علوم اجتماعی به خصوص جامعهشناسی، فلسفه و علوم سیاسی را ارائه میدهد. با تأکید بر مجموعهای از ابزارها، استفاده از ایدهها، مفاهیم و الگوها، سطوح تحلیل ذهن پژوهشگر در میان تجزیهوتحلیلها نسبت به شناخت پدیدههای سیاسی گسترش مییابد.
از ساختارگرایی تا هرمنوتیک از روش جدید «تحلیل تفسیری» که هم منطق ادعای ساختارگرایی را به عنوان یک علم عینی توضیح میدهد و هم اعتبار ظاهری ادعای متقابل هرمنوتیک را که علوم انسانی تنها با درک عمیقترین معنای موضوع و سنت، میتواند آن را پیش ببرد. برخی از فیلسوفان و دانشمندان معاصر با رهبری ساختارگرایان علمی مانند هانری پوانکاره، ارنست کاسیرر و برتراند راسل، استدلال کردهاند که پربارترین رویکرد برای حلّ بسیاری از مسائل در فلسفه علم، تمرکز بر ویژگیهای ساختاری نظریههای علمی است؛ که بیشتر کارها بر مسئله رئالیسم علمی متمرکز شده است و از ویژگی ساختار انتزاعی برخوردار اند؛ نه هر ادعای هستی شناسی خاص که معمولاً فیلسوفان علم رویکردی ساختارگرایانه پیدا کردهاند.
ساختارگرایی از زبانشناسی آغاز شد و توسط کلود لوی استروس به شیوهای جدید از تفکر گسترش یافت که جهان ما را متشکل از روابط بین ساختارهایی قرار داد که خود ما ایجاد کردهایم تا واقعیتهای عینی؛ گرگ لامبرت آمریکایی در کتاب «عناصر فوکو» در سال 2020 میلادی، ایده قدرت زیستی تحلیل فوکو را به چهار عنصر تقسیم میکند که شامل روش، ابزار مفهومی dispositive، شبکهی قابل فهم بودن و مفهوم «محیط»؛ به طور کلی، دیسپوزیتیو در قامت نیروی نور ساختار دهنده میبیند، تا امر رویتپذیر و امر رویتناپذیر همانند «آپارتوس» محیطی در زندان که برای دیدن طراحی شده اما بدون دیده شدن زندانیان، مورد استفاده است، را در سراسر فضا توزیع نماید. دیسپوزیتیو هم خطوط نیروها و هم خطوط سوژه شدن «هم چون سوژگی» است.
این سوژه شدن که در آنها نه دانش است و نه قدرت، بلکه یک فرآیند فردیتیابی، تفرّد برآمده از انضباط و نظم خواهد بود.
در مجموع این عناصر نمودار تحلیل اولیه فوکو و ظهور اقتصاد سیاسی نئولیبرال را تشکیل میدهند.
فون برتالانفی، دانشمند زیستشناس اتریشی بیان میکند؛ یک نظریه، ابزار و ...، بایستی دستگاه تنظیم کنندهی مهمی در علوم باشند، زیرا برای مخافظت در برابر قیاسهای سطحی، که بیفایده در دانش و زیانبار در پیامدهای عملی خود، هستند. شناخت ابزارها، چشمانداز بلندمدت و تصویر بزرگی را برای درک این که ما چه کسی هستیم؟ و چرا به روشهایی که انجام میدهیم فکر و عمل میکنیم به ارمغان میآورد. نظریه پردازان گذشته و ایدههای آیندهگرا و چند وجهی از این ابزارها، جدا کردن چالشهای فرهنگی کنونی و درک آن چه که آیندهی انسانی رقم میزند؛ نیاز به استفاده از این ابزارهای مدرن را دو چندان مینماید. پارادایمهای علمی جدید که در قرن بیستم آغاز شد، سرانجام به یک توصیف نظری دقیق، فراگیر و فرا رشتهای در قرن بیست و یکم دست یافتند.
حل مسئله از طریق تفکر سیستمی به نحوه به کارگیری تفکر سیستمی برای مقابله با مسائل مبرم و آشکارسازی یک راه حل واضح در میان هزار توی پیچیدگیهای مسئلهی تصمیمگیری، کاربرد مییابد.
با شناخت ابزارها، میتوانیم به تجزیهوتحلیل مدرن سیاستها و ارتباطات پنهان میان آنها، تا بتوانیم پیامدهای ناخواسته را پیشبینی نماییم. عصری که مملو از اخبار جعلی، رسانههای اجتماعی و اطلاعات بیش از حدّ میباشد؛ استفاده از ابزارهای علمی را میطلبد.
باید یک پژوهشگر بتواند، سیستمها را مورد تجزیهوتحلیل و حتی طراحی نماید. از لحاظ رفتاری در میزان تشخیص استفاده از ابزارها، پژوهشگران و تحلیلگران میتوانند بهتر عمل نمایند. و با درک این نکته که انسانها به صورت سیستماتیک در یک ساختار، ممکن است دچار تشخیص اشتباه شوند؛ برای به دست آوردن شناخت علمی، لازم است برخی جنبههای تفکر انسانی کشف و مورد بررسی روان شناسانه قرار گیرد. با پرداختن به برخی چیزها در مورد سیستم شناختی، به دیگران اجازه میدهد که تعصبات سیستماتیک که ما به آنها وابسته شدهایم را کشف کنیم.
ریچارد تیلر و کس سانستاین آمریکایی در کتاب «Nudge» از دو سیستم نام میبرند. سیستم خودکار که معمولاً کشورهای جنوب را دربر میگیرد. شامل، مهار نشده، بدون تلاش، جمعی، سریع، ناهشیار و مهارتیاند.
سیستم انعکاس، که معمولاً کشورهای شمال را شامل میشود؛ مهار شده و تحت اختیار، با تلاش، استقرایی و با قیاسی، کند و آگاهانه و قاعدهمند اند.
که به علت تفاوت و تعارض بین این دو سیستم مردم اغلب دچار اشتباه میشوند. این اشتباهات ناشی از تعصبات شدید «جامعه بسته و سنتی»، فناوری هوشمند «جعل اطلاعات» و سفسطه «تکرار اشتباهات پیوسته» ترسیم میشوند.
اگر بخواهیم یک نظام را در بهترین حالت استفاده از ابزارها توصیف نماییم! نباید آن را یک نظام یا کشور منحصر به فرد در نظر بگیریم، که به دنبال منابع ملی یا دولتی یا شخصی است؛ بلکه باید هر کشوری در سطحی از تعاملات درونی که راضی و خشنود کننده یا میزان رضایت بخشی از نوعی از ابزارها را به کار برده، در نظر بگیریم.
نظامها بخشی از یک جامعهی جهانیاند که اگر با سطوح تعاملات بررسی نشوند، هر ابزاری را غیر کارآمد مینماید و منافع ملی را به خطر میافکند.
اگر میخواهیم جهان را تغییر دهیم با شناخت و ادغام از طریق حکمت باستانی، علم مدرن و ابزارهای عملی، سرنوشت پدیدههای سیاسی را دگرگون نماییم. علم روز، جهان ما را دگرگون میکند. صدهها مطالعه و اندیشهورزی هم چنان ذهنیت گذشته را همراه داریم که با ما همانند سایه در حرکت است و این سؤال را مطرح میکند که آیا علم یک ایدئولوژی است؟ جهان معاصر ما با پیچیدگیهای دیجیتال گسترده هنوز در دام گذشتهی ارتجاعی خود گرفتار است. آکادمیکی که زهر ترشح میکند! بدین خاطر بود که قرن بیستم را قرن اضطراب و افسردگی نام نهادند.
امید است با شناخت ابزارهای مدرن تجزیهوتحلیل، به پژوهشگران بستری از ایدهها ارائه دهد تا با شناخت آنها، دیدگاه ذهن رفتاری شما را دگرگون سازد و راههایی را پیدا نماییم که هیچ کس همانند دیگری تفکر نکند، بلکه در یک سیستم پر از سوژگی نگاهها را به افقهای آینده بیاندازیم.